خبرگزاری حوزه - تهران/ حجت الاسلام حسین زمانیان، دانشجوی دکتری دانشگاه امام صادق (ع)، در یادداشتی که درباره حجاب و عفاف، در خصوص رواج و ترویجی این گناه در جامعه ایران اسلامی سخن گفت و به دو شبهه مرتبط با نهی از این منکر پاسخ داد.
جنبش فمینیستم و ترک حجاب زنان
یکی از پدیدههای اجتماعی غرب مدرن که اساساً هم در بستر غرب مدرن امکان تحقق داشت، جنبشهای حمایت از حقوق زن و جریانهای فمینیستی بود. بعد از شکلگیری جامعه صنعتی در غرب، زن به نازلترین موقعیت خود رسید و ابزار و موضوعی برای تصرف مرد شد. ابتدا زنان به جهت طبیعتشان که نیروی کاری ارزان و بیدردسر بودند، بهعنوان بردههایی در خدمت سرمایهداران و بعد هم ابزار عیش و نوش و لذات جنسی مردان و زینتی برای تبلیغ کالا و فروش بیشتر و تکاثر سرمایه شدند. در چنین موقعیتی بود که جنبشهای اولیه فمینیستی شکل گرفت تا برای حقوق ابتدایی زنان مبارزه کند. حقوقی مانند، لغو بردهداری، حق مالکیت داشتن زن و محافظت در برابر تعرض و خشونت مردان.
ظاهر این جنبشها حمایت از حقوق زن بود، اما فمینیسم خواسته یا ناخواسته در باطنْ ماهیتی ضد زن داشت؛ زیرا تفاوتهای ذاتی زن و مرد را در نظر نمیگرفت و با مطالباتی مانند همسانسازی پوشش زن و مرد، او را در معرض خطرات بیشتر قرار میداد؛ نکتهای که یکی از اصلیترین فلسفههای حکم حجاب از نگاه قرآن محسوب میشود. خداوند در آیه ۵۹ سوره احزاب بیان میکند:
ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند، بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد]. این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند، نزدیکتر است و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
جنبشهای آزادخواهی زنان در کشور ایران
اگرچه پای این جریانها به کشورهای اسلامی -بهخصوص ایران- از قبل انقلاب هم کشیده شده بود؛ اما به برکت انقلاب اسلامی و نگاهی که انقلاب به جایگاه حقیقی زن داشت، آنها نتوانستند نقشههای استعماری خویش را نسبت به بانوان ایرانی پیاده سازند. اکنون و پس از گذر بیش از چهار دهه از انقلاب اسلامی در جامعه اسلامی ایران، دوباره این جنبشها با رهبری خارجنشینان و از طریق فضای مجازی ظاهر شده و با حمایت قدرت رسانهای غرب توانستهاند طبقهای از زنان غربگرای ایرانی را با خود همراه نمایند.
طبیعی است فضای ایجادشده که با فرهنگ اسلامی ضدیت دارد، فکر و جان دغدغهمندان دینی را به خود مشغول سازد و ایشان را در پی راهی برای اصلاح جامعه سوق دهد. در این بین، فارغ از وظایف مسئولین و اقدامات سیاسی و فرهنگی ضروری آنان، جامعه مؤمنین نیز وظایفی دارند که اصلیترین آنها عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر است؛ اما ممکن است سؤالات و شبهاتی اذهان را مشوش ساخته و مانع از عمل به این فریضه مهم الهی شود. در این نوشتار سعی میشود به دو شبهه اصلی پاسخ داده شود: ۱- شبهه عدم تأثیر؛ ۲- شبهه ضرری بودن امر و نهی.
شبهه عدم تأثیر امر به معروف و نهی از منکر
[میدانیم که] یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر احتمال تأثیر است و در شرایط کنونی کشور امر به معروف و نهی از منکر تأثیری ندارد. ابتدا میبایست فرهنگسازی کرد تا حجاب بهعنوان یک امر معروف شناخته شود و سپس اگر کسی رعایت نکرد، او را نهی از منکر نمود.
[در پاسخ گفتنی است که] شرط دوم از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر در کلمات فقهاء، احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر است. این شرط فیالجمله مورد قبول همگان است؛ اما میبایست در حدودوثغور آن مفصلتر بحث کرد تا اولاً، مراد از احتمال تأثیر و ثانیاً، مخاطب این تأثیر مشخص شود. برای یافتن [پاسخ] به دو پرسش اصلی باید به سراغ دلیلی رفت که وجوب فریضتین را منوط به احتمال تأثیر کرده است. به نظر، اصلیترین دلیلی که فقهاء به آن استناد نموده و حتی روایات موجود در این باب را نیز ارشاد به آن دانستهاند، محذور لغویت است.
توضیح مطلب آن [است] که جعل هر تکلیفی اگر لغو باشد، از شارع حکیم صادر نخواهد شد. امر به معروف و نهی از منکر، واجب توصلی هستند؛ به این معنا که برای رسیدن به هدفی جعل شدهاند و آن، از بین بردن منکر و تحقق معروف است. اگر امر و نهی چنین فایده و ثمرهای را نداشته باشد، دستور به آن لغو خواهد بود. با این توضیح، روشن میشود که مراد از احتمال در ترکیب «احتمال تأثیر»، صرف احتمال -حتی اگر بسیار اندک هم باشد- نیست؛ بلکه احتمالی است عقلایی که محذور لغویت را بردارد.
بعد از روشن شدن استدلال، به نظر میرسد که برای دفع محذور لغویت لزومی ندارد حتماً بر هر امر و نهی منفرداً تمام اثر -که عبارت از تحقق معروف و قلع منکر باشد- مترتب شود؛ بلکه احتمال تأثیر تدریجی نیز عقلایی است. پس اگر چنین احتمالی نیز در میان باشد، فریضتین واجب خواهند بود. با توجه به توضیح بالا، پاسخ پرسش دوم نیز آشکار میگردد. اگر سرّ اشتراط امر و نهی به احتمال تأثیر، دفع محذور لغویت باشد، واضح است که اگر این تأثیر نسبت به فرد مأمور و منهی نباشد، اما نسبت به یک شخص ثالث چنین کارکردی را داشته باشد، برای جعل وجوب کفایت میکند. مؤید این مطلب هم قیام سیدالشهداء (ع) است که در بیان خود حضرت، از باب امر به معروف و نهی از منکر بود. واضح است که درباره یزید احتمال تأثیر نیست؛ اما قیام حضرت آثاری را در خصوص جامعه داشت که روح مرده مردم عصر خویش را زنده کرد و سبب قیامهای دیگری علیه ظلم و طاغوت شد که بیانگر اثرگذاری امر و نهی حضرت نسبت به افرادی غیر از مأمور و منهی بود.
نکته پایانی در احتمال تأثیر آن است که اگرچه ما در ابتدای سخن، غرض امر به معروف و نهی از منکر را قیام معروف و قلع منکر بیان کردیم، اما با توجه به آیات الهی در قرآن کریم میتوان آثار دیگری را برای فریضتین در نظر گرفت. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر در سوره آلعمران میفرماید: تجربه نشان داده است اگر انسان بر آن معلوماتی که برای خود ذخیره کرده است، استمرار نداشته باشد و آنها را تکرار نکند، از بین خواهد رفت. جامعه صالح، آن جامعهای است که با امر به معروف و نهی از منکر چنین کارکردی را -یعنی تداوم و تکرار را- در جامعه محقق میکند. در نتیجه، در این جامعه عمل صالح و علم محفوظ میماند.
سپس ایشان در ادامه به نکته مهم دیگری در این آیات اشاره میکنند. علامه طباطبایی بیان میکند: این آیات در ادامه آیه قبل وارد شده است که مضمونش امر به اعتصام به حبل الهی است. مراد از حبل الله هم کتاب خداوند و اهلبیت (ع) میباشند. پس جامعه صالح قرآنی -یعنی آن جامعهای که با محوریت ثقلین (ع) گرد هم آمده باشد- ارزشهایی خواهد داشت که مطابق با شریعت است. در نتیجه، معروف در آن جامعه خیر و منکر شر خواهد بود.
از این بیان، یک نکته بسیار مهم روشن میگردد. توضیح آنکه امروزه شاهد هستیم که برخی از روشنفکران بیان میکنند که محوریت در تحقق معروف و منکر، عرف جامعه است نه دستورات دینی و در واقع این دستورات طبق مقتضیات عرف تغییر خواهند کرد. با تفسیری که از آیه گذشت، روشن شد که سرّ نامگذاری معروف به معروف و منکر به منکر، تبعیت از عرف هر جامعهای نیست؛ بلکه محوریت با عرف جامعهای است که آن جامعه بر اساس حبل الله بنا شده باشد. از قضا، امر به معروف و نهی از منکر دقیقاً همین کارکرد را دارد که با تغییر عرفیات ارزشهای جامعه تغییر نکند. لذا علامه طباطبایی به این نکته اشاره میکنند که کارکرد امر فریضتین، تذکر و تداوم بر داراییهای انسانی است.
در [کتاب] کافی شریف، روایت صحیحی مؤید همین معنا است: امام صادق (ع) از رسولالله (ص) نقل میکنند که ایشان خطاب به اصحاب فرمودند: شما چگونهاید زمانی که زنان شما فاسد و جوانانتان فاسق شوند، درحالیکه امر به معروف و نهی از منکر نمیکنید؟ اصحاب عرض کردند: آیا بهراستی چنین زمانی فرارسد؟ حضرت فرمودند: بله و بدتر از آن؛ شما چگونهاید زمانی که امر به منکر و نهی از معروف خواهید کرد؟ اصحاب عرض کردند: آیا بهراستی چنین زمانی فرارسد؟ حضرت فرمودند: بله و بدتر از آن. شما چگونهاید زمانی که از نگاه شما معروف منکر و منکر معروف شده باشد؟
همانگونه که از ترجمه روایت معلوم میشود، رسول خدا (ص) مراحل جابهجا شدن ارزشها در جامعه را بیان میکنند که اگر فساد و فسق در جامعه گسترش یافت ولی مردم امر به معروف و نهی از منکر نکردند، بلکه برعکس، سعی کردند آن را توجیه کنند، بلکه تشویق کنند به انجام کارهای زشت و بازدارند از انجام کارهای نیک، ثمرهاش تغییر در فرهنگ و عرف جامعه است؛ [یعنی] آن چیزی که معروف است، در نظر عرف تبدیل به منکر و آن چیزی که منکر است، تبدیل به معروف خواهد شد.
ازاینرو است که حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای، رهبر انقلاب، یکی از مهمترین فواید امر به معروف و نهی از منکر را معروف ماندنِ معروف و منکر ماندنِ منکر میدانند و معتقدند که در هر حالتی احتمال تأثیر وجود دارد.
شبهه ضرر در امر به معروف و نهی از منکر
[میدانیم که] یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، ضرری نبودن آن است و در این زمانه که بهکرات مشاهده کردهایم جان آمران به معروف در خطر میافتد، وجوب فریضتین منتفی است.
[در پاسخ گفتنی است که] باید توجه نمود شرط چهارم از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، نبود مفسده است. در صورت به خطر انداختن جان جهت امر به معروف و نهی از منکری که ارزشش کمتر از حفظ جان است، صحیح نمیباشد؛ اما این مطلب بستگی به شرایط و موقعیتهای مختلف دارد. واضح است که هماکنون نیز در بسیاری از موارد اگر امر و نهی با بیان لیّن و لطیف و سنجیدن موقعیت و شرایط باشد، خطر جدیای را به همراه ندارد. نکته مهم آن است که اساساً امر به معروف و نهی از منکر دو واجبی هستند که همراه با هزینه دادن میباشند و نباید انتظار داشت که هیچ خطر و هزینهای وجود نداشته باشد.
در [کتاب] کافی از امام باقر (ع) نقل شده است که حضرت فرمود: در آخرالزمان، مردمی میآیند که در بین آنها مردمی تبعیت شوند که آنها اهل ریا و قرائت ظاهری قرآن و زهدفروشی هستند. تازه به دوران رسیده و سفیه و سبکمغزند. امر به معروف و نهی از منکر را لازم نمیشمرند، مگر زمانی که ایمن از ضرر باشند (امر به معروف و نهی از منکر مایهی زیان جانی و یا مالی آنان نشود!) هماره در تلاشاند تا برای اعمال و آرزوهای خود راه توجیه و عذر و بهانهای پیدا کنند و در این راستا میکوشند تا لغزشها و فساد عالمان را بیابند و افشا کنند (و با این کار نادرستیهای خود را موجه سازند و ارج عالمان را فروریزند).
از میان تکالیف دینی به نماز و روزه و اموری که خدشهای به جان و مالشان وارد نیاورد، رومیآورند؛ چه اگر نماز هم مایه آسیب به سایر امور اقتصادی و رفاهی ایشان شود، از آن نیز روی برخواهند تافت؛ همانگونه که از بارزترین واجبات -امر به معروف و نهی از منکر- روی برگرداندهاند. همانا امر به معروف و نهی از منکر فریضه بزرگ الهی است که سایر فرائض با آن محقق شود؛ در این هنگام که امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، غضب الهی تمام گردد و همه مردم مورد عقوبت الهی واقع شوند. پس نیکان در سرزمین بدکاران و افراد عادی در سرزمین بزرگان و نخبگان جامعه هلاک میشوند.
در این روایت بیان میگردد افرادی اهل امر به معروف و نهی از منکر خواهند بود که حاضر باشند برای دینداری خود هزینه کنند. لذا یکی از وجوهی که این واجب را به اشرف فرائض تبدیل کرده است، همین نکته میباشد.
انتهای پیام/
نظر شما